rendaan.blogspot.com/2009/01/yashar-ahad-aarami.html <br />یاشار احد صارمی <br />ترانه ای برایِ ابن السلام <br />فكر می كند نمی فهمم در صدايش ودكا ريخته <br />فكر مي كند آن خوابيده ی كبود كه تاريكی ، زمانش را پوشانده است منم <br />فكر می كند بال های من روي سيم های پوسيده ، كلاغ شده اند <br />فکر می کند زبان من چشم ندارد <br />فكر مي كند نمی شود توی پرتقالی نشست و دست بر زنخ نهاده پرنده ها را گوش کرد <br />فکر می کند وقتی که زنی از اینجا می گذشت اینجا نمی گذشت <br />فكر می كند ديوانه ای ديگر نانِ يك شنبه اش را اين طوری خوشمزه مي كند <br />فکر می کند من حالا توویِ این مکث نیستم <br />فكر می كند شاعرها بی خودي سينه سرخ مي شوند <br />فكر می كند سقوط كلاغ نمی تواند روييدن مست كوكناری باشد <br />پرتقال را كه می کَند فكر می كند فقط يك شكل نارنجی رنگ را چيده <br />فکر می کند نمی تواند این طوری دوباره از این گوشه بتابد <br />A Poem by Yashar Ahad Saremi <br />Music :The Gurdjieff Folk Instruments Ensemble - Assyrian women mourners
